مناجات با ولی عصر(عج)
راستش را به ما نگفتند
یا لا اقل همه راست را به ما
نگفتند
گفتند تو که بیایی خون به پا میکنی،جوی خون به راه می اندازی و از کشته
پشته می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند
ما از همان کودکی تو را دوست داشتیم
با همه ی فطرتمان به تو عشق می ورزیدیم و با همه وجودمان بی تاب آمدنت بودیم
اما...
اما کسی به ما نگفت که چه گلستانی میشود جهان
وقتی که تو بیایی
همه پیش از آنکه نگاه مهر گستر و دستهای عاطفه تو را توصیف کنند
شمشیر تو را نشانمان دادند
آری
برای اینکه گلها و نهالها رشد کنند باید
علف های هرز را وجین کرد
و این جز با داسی برنده و سهمگین ممکن نیست
آری برای
اینکه مظلومان تاریخ نفسی به راحتی بکشند باید
پشت و پوزه ی ظالمان و ستمگران را به خاک مالید و نسلشان را از روی زمین بر چید
آری برای اینکه عدالت بر کرسی بنشیند باید
سریر ستم آلوده سلطنت را واژگون کرد و به دست نابودی سپرد
و اینها همه همان معجزه ای است که تنها از دست تو بر می آید و تنها با دست تو محقق میشود....
اللهم عجل لولیک الفرج