۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۶:۴۰
موعظه امام
محمد پسر
منکدر، یکى از دانشمندان اهل سنت مى گوید:روزى در وقت شدت گرماى هوا به
بیرون از مدینه رفته بودم . دیدم امام باقر علیه السلام با اندام توانمند و
فربه خود به دو تن از غلامانش تکیه کرده و مشغول کشاورزى است . با خود
گفتم :پیرمردى از بزرگان قریش در این وقت در هواى گرم در طلب مال دنیاست !
تصمیم گرفتم او را موعظه کنم .... نزدیک رفته ، سلام کردم و گفتم :آیا
سزاوار است مرد شریفى مثل شما در این هواى گرم با اندام سنگین در پى
دنیاطلبى باشد؟ اگر در این موقع و در چنین حال مرگت فرا رسید، چه خواهى
کرد؟حضرت دستهایش را از دوش غلامها برداشت و روى پا ایستاد و فرمود: - به
خدا سوگند! اگر در این حال بمیرم ، در حال فرمانبردارى و طاعت خداوند جان
سپرده ام . تو خیال مى کنى عبادت فقط نماز و ذکر و دعا است ؟ تاءمین مخارج
زندگى از راه حلال خود نوعى عبادت است . زیرا من مى خواهم با کار و کوشش ،
خود را از تو و دیگران بى نیاز سازم (که تلاش و کوششم براى دنیاپرستى نیست
.) آرى ! فقط آن گاه از فرا رسیدن مرگ بترسم که در حال انجام دادن گناه
باشم و در حالت نافرمانى خدا از دنیا بروم . خداوند ما را موظف کرده بار
دوش دیگران نباشم و اگر کار نکنیم ، دست نیاز بسوى تو و امثال تو دراز
خواهیم کرد.محمد بن مکندر عرض کرد: خدایت رحمت کند! من مى خواستم شما را
موعظه کنم ، شما مرا موعظه کردید.
۹۲/۰۲/۲۰